ابعاد فرهنگی امتیازنامه تنباکو (۲)
اثرات و پیامدهاى نهضت تنباکو :
جنبش تنباکو از نظر اهمیت، اولین آزمایش جدى مردمى در سراسر کشور در مقابله با نفوذ و حاکمیتسیاسى – اقتصادى بیگانه و نیز مخالفتبا استبداد و فساد نظام حاکم بود. حرکتى که با پشتوانه مردم بر ضد یک قرارداد تحمیلى و خیانتبار به وقوع پیوست. هدف کوتاه مدت این نهضت که لغو امتیاز فروش تنباکو بود، تحقق یافت و در دراز مدت پایه یک مبارزه طولانى را در برابر استبداد داخلى و استعمار خارجى بنیاد گذاشت که منجر به انقلاب مشروطیت و سپس انقلاب اسلامى شد.
حامد آلگار، درباره نقش علماى مذهبى در نهضت تنباکو و اثرات این نهضت مىنویسد: «هیجانى که علیه امتیاز تنباکو پدید آمد، از یک سو تکرار نقش سنتى علما در مخالفتبا دولت و از سوى دیگر، پیش در آمد انقلاب مشروطه بود. علما در فرصتهاى مناسب به منظور دفاع از منافع ملى، علیه دولت اقدام مىکردند. در امتیاز تنباکو، تمام ملتبه رهبرى علما متحد شدند. این اقدام در اصل، مقابلهاى بود میان مردم و دولت که در آن رهبرى علما، اراده و مفهوم تازهاى از رهبرى را نشان داد. در این جریان، نقش سنتى دوگانه علما – مخالفتبا دولت و مقاومت در برابر رخنه تدریجى بیگانه – با شدیدترین وجهى متجلى شد و این نقش دوگانه را علما به جنبش انقلاب مشروطیتسپردند.» (۱۸)
نیکى کدى، اعتراض به امتیاز تنباکو را نخستین جنبش موفقیتآمیز مردم در تاریخ جدید ایران مىداند که به شکست دولت و پیروزى اعتراض کنندگان در مورد تقاضایشان براى الغاى همه جانبه امتیاز منجر شد. این موفقیت، بىتردید به مخالفان هشیار دولت و خارجى جسارت بخشید تا آن جا که براى نخستین بار دریافتند که مىتوان در مقابل دولت نیز ایستاد حتى در موضوعى که پاى منافع قدرتهاى اروپایى در میان باشد. (۱۹)
بنابراین، دولت در رویارویى با این امتیاز تحمیلى و غیر عادى با مشکل یک اعتراض عمده روبهرو بود. اعتراضى که از ناحیه مردم به اوج خود رسید و با فتواى میرزاى شیرازى همگان را در یک جبهه واحد قرار داد و با وحدت شگفت آورى، واکنش نشان دادند. همه مردم، قلیانها و سیگارتها را کنار گذاردند و حتى این تحریم به داخل کاخ سلطنتى نیز کشانیده شد. (۲۰)
این اولین درسى بود که اتحاد ملتبه شاه و صدراعظم داد و منجر به لغو امتیاز شد. از دیگر اثرات نهضت، این است که پس از لغو امتیاز، ناصرالدین شاه هرگز نتوانست موقعیت پیشین خود را به دست آورد زیرا علما در این مقابله، پیروز شده بودند.
بدین ترتیب در وضعیتى که قدرت سلطنت تضعیف مىشد، مردم، قابلیتخود را براى اقدام یکپارچه به ثبوت رساندند و علما دریافتند که هنوز مىتوانند در قلمرو سیاست نیز پیروز شوند.
از طرفى در نهضت تنباکو، یک دولتخارجى یعنى انگلستان به مبارزه طلبیده شده بود. لغو امتیازنامه تنباکو به حیثیت انگلستان در ایران آسیب سنگینى وارد کرد. پس از لغو امتیاز، همه انگلیسیها در نظر مردم ایران، قابل ملامتبودند. (۲۱)
لغو انحصار تنباکو همچنین مایه ناخرسندى زمامداران انگلستان شد. در پارلمان از سیاست انگلستان در ایران و از جمله سیاست گروه بندىهاى خاورمیانهاى و هندوستانى آن کشور انتقاد شد. (۲۲) براى عمال انگلیس، حفظ اعتبار خارجى ایران از اهمیت زیادى برخوردار بود. چون اگر اعتبار خارجى ایران حفظ نمىشد، تجار انگلیس نمىتوانستند در ایران سرمایهگذارى کنند. (۲۳)
واگذارى امتیاز تنباکو و الغاى بعدى آن، مساله برخورد منافع روس و انگلیس را در ایران و نیز تاثیرى را که این برخورد منافع در سیاست داخلى ایران گذاشته بود، برملا ساخت. این امر، نشان داد که چه طور براى بریتانیا امکان این که از موقعیت ویژه روسیه در ایران چشم بپوشد، وجود ندارد. از مدتها پیش روشن شده بود که منافع سیاسى دیر رس بریتانیا در ایران با مقاومت روسیه روبه رو خواهد شد. مخالفت روسیه با امتیاز رویتر و نیز با امتیاز شرکت رژى این واقعیت را آشکار ساخت که این مخالفت در صورت لزوم به زمینه تجارتى نیز کشیده خواهد شد. (۲۴)
روسیه در امتیاز تنباکو براى کسب منافع خود، از اعتراضات مخالفان به نفع خویش استفاده کرد و از دسایس افراد دربارى نیز در خط سیاستخود سود جست.
این کشور کوشید صفحات شمالى ایران را از نفوذ تجارى و بازرگانى انگلیس دور نگهدارد. (۲۵) زیرا تجارت براى او، وسیلهاى براى نفوذ و تسلط سیاسى به شمار مىرفت و تلاش براى کسب نفوذ از طریق تجارت براى روسیه با صرفهتر و سنجیدهتر بود. لذا از جریان وقایع مىتوان دریافت که روسیه در مخالفتخود با شرکت رژى، نه تنها با مردم ایران همگامى نداشتبلکه بر ضد آنها بود. این کشور در پى کسب منافع و مطامع خود گام برمىداشت و اگر هم در جایى از حرکت مردم حمایت مىکرد، در راستاى همین تحصیل منافع بود.
امتیاز تنباکو و جنبش ضد آن به خوبى نشان داد که آگاهى مردم ایران که علیه سرمایهداران بیگانه و ضد حکومتشاه و در راه استقلال کشور خویش به پا خاسته، تا چه حد رشد کرده است. در این جریان مىتوان نقاط آغازین ایجاد افکار عمومى را در ایران دید براى اولین بار، مردم در تحولاتى که به خود آنها مربوط مىشد، دخالت و با حمله به حکومت، امتیازى را که واگذار شده بود، لغو کردند. (۲۶)
در نهضت تنباکو، رهبرى و نقش علما به منزله رهبران و مدافعان واقعى ملتبر ضد دولت و نفوذ تدریجى بیگانه، بار دیگر با وضوح تازهاى تجلى یافت و این نهضت، ناظران خارجى را نخستین بار به وسعت قدرت روحانیون در ایران آگاه کرد. افزایش قابل توجه قدرت علما، یکى از نتایج مستقیم لغو امتیاز در ایران بود. (۲۷) البته این امر، رقابتى را نیز در بین علما براى تصاحب مرجعیت و انحصار منشاء نفوذ پدید آورد که گاهى به دولت هم امکان مداخله مىداد (۲۸) زیرا قدرت تاثیر حکم میرزاى شیرازى با این نکته ارتباط داشت که مرجعیت دینى شیعه در آن زمان منحصر به شخص ایشان و در واقع نوعى وحدت مرجعیتبا زعامت ایشان حاصل شده بود.
شکست ناصرالدین شاه در جریان تحریم تنباکو، وى را بر آن داشت تا براى اعاده مجدد موقعیتخود، از علما دلجویى کند. لذا از آنان براى شرکت در مجلسى دعوت و سپاسگزارى کرد. نامهاى هم در خصوص لغو امتیاز به میرزاى شیرازى نوشت و در آن بیش از حد معمول نسبتبه میرزا اظهار تملق و دعاگویى نمود و الزام خود را نسبتبه رعایت، مصالح اسلام و آسایش و امنیت مردم و عدم واگذارى امتیاز به بیگانگان اعلام کرد. (۲۹) پس از در گذشت میرزا نیز در مجلس یاد بود وى شرکت کرد.
با اعلان حلیت دخانیات (لغو حکم تحریم) توسط علما با استناد به جواب استفتائیهاى که از میرزاى شیرازى شده بود، ناصرالدین شاه از فرط خوشحالى عدهاى از علما را به حضور پذیرفت و پس از دلجویى و تعریف از آنها اظهار کرد که «حقیقت، ما قدر علما را نمىدانستیم. علما در واقع دولتخواه ما بودند و به طورهاى دیگر، مطلب را حالى ما کرده بودند و واقعا از این اقدام و اهتمام علما، نه همین تنها بنیان دولت ایران محکم و استوار شد، بلکه مخصوصا دولت قاجاریه نیز پاینده و برقرار گردید.» (۳۰)
این طرز صحبت ناصرالدین شاه با علما، خیلى تازگى داشت. او که قبلا چنین توجه و التفاتى را نسبتبه علما نشان نمىداد، وقتى که نفوذ و قدرت علما را در قضیه رژى دید، تا پایان سلطنت مىکوشید تا حد ممکن، خود را به این قشر نزدیک سازد; چنان که مدتى پس از واقعه هنگام مسافرت به عراق، به میرزاى آشتیانى مىگوید:
«من نگهبان این فرقه حقه هستم. خداوند زمام مهام این فرقه حقه را به دست من داده است که نگاهدارى کنم. آخر جواب شیخ عبیدالله را که بگوید جز من؟ شما باید مرا در نگاهدارى این مردم اعانت کنید و مردم عوام را در مقام دولتخواهى تحریص به متابعت من و همراهى من نمایید تا بتوانم دفع خصم کنم. آخر جماعت من کم است و فرق دیگر دشمنان قوى هستند که اطراف ما را گرفتهاند. من با شما شرط مىکنم دیگر امتیاز ندهم و خود را مبتلى نکنم.» (۳۱)
همچنین در سخنى به شیخ فضلالله نورى و عدهاى دیگر، اظهار مىکند: «سابق بر این، رسم بود که علما در کارهاى بزرگ مملکت، طرف مشورت دولت مىبودهاند، این رسم از میان رفته، خوب وضعى نشده، از این به بعد باید کارهاى عمده دولتبه مشورت و صوابدید علما تمام شود. امتیاز، دیگر به خارجه نخواهیم داد. این جزئیات که هست مثل عمل کارخانه قند ابدا منافاتى با مقاصد ملت ندارد.» (۳۲)
از دیگر پیامدهاى نهضت تنباکو، این است که موقعیت امین السلطان – صدراعظم طرفدار انگلستان – پس از این شکستبه شدت ضعیف شد و ناچار براى تقویت آن، به روسیه گرایش بیشترى یافت و آن چنان تسلیم خواستههاى روسیه گشت که مردم گمان مىبردند وى مىخواهد ایران را به روسیه بفروشد و یا در صدد فروختن آن است. (۳۳)
لغو امتیاز تنباکو در شکست دیگر امتیازات خارجیان نیز مؤثر افتاد و حتى مقام و موقعیتبعضى از اروپاییان را در ایران متزلزل گردانید از جمله رئیس کل گمرک که یک نفر ارمنى استانبولى، و رئیس پلیس که اصلا اتریشى بودند، نسبتبه مقام خودنگران شدند. (۳۴)
با لغو قرارداد شرکت رژى، حکومت ناصرالدین شاه متعهد شد که غرامتى به میزان ۶ کرور (۵۰۰۰ پوند استرلینگ) به این شرکتبپردازد. دولت که توان پرداخت این مبلغ کلان را نداشت، ناچار دستبه دامان بانک شاهنشاهى شد تا یک وام خارجى با بهره صدى شش دریافت کند و سپس در مدت چهل سال ، سالانه دوازده هزار و پانصد لیره بابت اصل این قرض به بانک بپردازد. (۳۵) این اولین قرضه خارجى بود که بر ملت ایران تحمیل شد و گمرکات خلیج فارس را وثیقه این وام قرار دادند.
دریافت چنین وامى در آن شرایط در اوضاع اقتصادى ایران تاثیر منفى گذارد. از این جهت، لغو امتیازنامه، این پیامد سوء اقتصادى را نیز به همراه داشت. شاه از دردسر این قرض که مجبورش کرده بود غرامتشرکت رژى را بپردازد، آزرده خاطر بود. امین السلطان نیز در نتیجه شکستشرکت و مذاکرات براى گرفتن قرض، حسن اعتماد شاه را نسبتبه خود از دست داد. (۳۶)
با مطرح شدن مساله پرداخت غرامتبه کمپانى رژى، نگرانى درباریان و رجالى که در انعقاد قرار داد، رشوههاى کلان گرفته بودند دو چندان شد زیرا این امتیاز و سایر امتیازها با دریافت رشوه به خارجیان اعطا مىشد. لغو امتیاز تنباکو، ماهیت وطن فروشى و منفعت طلبى بسیارى از صاحب منصبان حکومت ناصرى – حتى خود شاه و صدراعظم او را – آشکار ساخت که چگونه در قبال دریافت اندکى رشوه، منافع هنگفتى از ملت را به بیگانگان تقدیم مىکردند.
در نامهاى که «ماژور تالبوت» براى امین السلطان به تهران فرستاده (از پاریس به تاریخ ۱۸۸۹) خیانت زمامداران ایران در مورد دریافت رشوه، محرز شده است: «این جانب ماژور تالبوت تعهد مىکنم که براى حضرت اشرف امین السلطان و اعلیحضرت شاه ایران به حضرت اشرف مبلغ چهل هزار لیره استرلینگ بپردازم: ده هزار لیره از این مبلغ را روز تفویض امتیازنامه رژى، ده هزار لیره دیگر از این مبلغ را در اولین روزى که امتیاز رژى به موقع اجرا گذارده شود. بیست هزار لیره بقیه را دو ماه پس از اجراى امتیازنامه رژى.» (۳۷)
در یادداشتهاى دکتر «فوریه» فرانسوى، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه نیز به این امر اشاره شده است. وى در این باره آورده است: «شرکت انگلیسى، این امتیاز را با دادن رشوههاى گزاف که به دو میلیون فرانک بالغ مىشود، گرفته و حق این است که تحصیل آن به این خرج مىارزیده است.» (۳۸)
او در نوشته خود عنوان مىکند که این امتیاز، ایران را تهدید به انقلاب مىکند که چنین هم شد. عباس میرزا ملک آرا، برادر ناصرالدین شاه به گفته شاه به گوشههایى از خیانتشاه و اطرافیانش در امر واگذارى امتیاز تنباکو اشاره کرده، مىنویسد: «انحصار تنباکو و توتون را به قیمتى خیلى نازل بدون شرایط به یک کمپانى انگلیسى فروخت و حال آن که لازم بود شرایط صحیحى در این عمل بگذارد و قیمتى گزاف هر ساله بگیرد، ولى چون مبالغى گزاف به اطراف شاه داد و هیچ کسى که احتمال مىرفت منشا اثرى شود، باقى نماند، الا آن که پولى گرفت، لهذا تماما تصدیق و تحسین نمودند، و کمپانى در شرایط متقبل شد که سالى پانزده هزار لیره انگلیسى به شاه بدهد و در خارج این شرطنامه هم قرار داد به میرزا على اصغرخان امین السلطان و بعضى دیگر مبلغى بدهد، ولى تفصیل آن در پردهاند. شاه که از رذالت طبع از مداخل یک تومان نمىگذرد، همین که اسم سالى پانزده هزار لیره را شنید، هوش از سرش به در رفت و فورا قرارنامه را امضا نمود.» (۳۹)
بنابراین، انگلیسها با صرف پول زیاد توانستند این امتیاز را کسب کنند چنانچه در همان زمان شهرت پیدا کرد که شرکت رژى در حدود چهارصد هزار تومان به امینالسلطان و کامران میرزا نایب السلطنه و سایر درباریان متنفذ رشوه داده است. (۴۰)
از این رو، وقتى موضوع پراخت غرامت مطرح شد، این رجال رشوه خوار کوشیدند تا این قضیه افشا نشود و حتى از رئیس شرکت رژى خواستند که در قبال حفظ جان او از دست مردم و رساندن منافعى به وى، از بروز میزان پرداخت رشوه به آنها خوددارى ورزد. اینان حتى مانع شدند که شرکت، صورت جزئیات مخارج خود را براى برآورد غرامتبه حضور شاه بفرستد و سرانجام شاه ناچار شد بدون حسابرسى، متعهد پرداخت غرامتبا دریافت وام به مدت چهل سال گردد.
عباس میرزا ملک آرا، در این مورد مىنویسد: «… هر روز مجلسى از نایب السلطنه و امینالسلطان [و] محرمان پادشاه منعقد مىشد و در خصوص لغو نمودن عمل تنباکو با انگلیسیها گفتگو مىکردند. چون همگى پولهاى گزاف از انگلیسىها گرفته بودند، همه در فکر آن بودند که آشکار نشود چقدر گرفتهاند و شاه مطلع نشود… امین السلطان، رئیس رژى را دیده، وعدهها داد که منافع کلى به او برساند و نگذارد اهل ایران او را تلف کنند مشروط بر آن که بروز ندهد به هر یک از آنها چقدر پول داده است و آنچه لازمه تملق بود، به عمل آورد. نایب السلطنه هم از این مقوله گفتگوها با مشارالیه نمود و قول دادند که در هر خصوص همراهى نمایند.
رئیس کمپانى هم تدبیرى کرده، برداشت کلام را چنین نمود که شاه، امتیاز تنباکو را در لندن به شخصى به نام ماژور تالبوت داد و من به مبلغ شصت هزار لیره انگلیسى این امتیاز را از آن شخص خریدهام و مبلغ چهارصدوچهل هزار لیره هم خرج کردهام. باید دولت، این پولها را بدهد. شاه فرمودند: صورت مخارج جزو را بده که بدانیم چه کردهاى. گفت: صورت نمىدهم. زیرا اگر صورت بدهم، غالب مخارج مرا شما قبول نخواهید کرد. یا آن است که لاکلام آنچه گفتهام باید بدهید یا آن که در پایتخت دولتبى طرفى حاضر بشوید و آن جا در محکمه دولتى محاکمه کنیم و دولت اسوج و نروج را منتخب کرد. شاه دید اگر بنا شود وکیلى بفرستد به جز همین نوکران خائن، کسى را ندارد و مسلما باید مخارج گزافى کرده، یکى از اینها را بفرستد و یقین است که رفته مجددا پولى از رئیس رژى گرفته و علاوه بر آنچه حال ادعا کرده، تصدیق او را خواهد کرد و مخارج رئیس رژى را هم شاه باید بدهد لذا متحیر ماند و هر قدر من اصرار کردم که باید صورت مخارج را خواست… و هر کس هر چه رشوه گرفته پس بدهد…
تجار و علما به همین طور گفتند، مسموع نشد. و این جماعت رشوه گرفته، وزیر مختار انگلیس را هم تحریک کردند که راضى نشد الا به همان دو شق و خواه ناخواه، شاه را راضى کردند که بدون رسیدگى به حساب در ظرف چهل سال، مبلغ پانصدهزار لیره انگلیسى را با فرع بدهند.
…. و قرار نامه نوشتند و هر کسى هر چه رشوه گرفته بود در کیسهاش ماند و ضرر همه را با علاوه به گردن شاه گذاشتند که از رعیتبى چاره گرفته به فرنگى بدهد. چنین شد.» (۴۱)
– نکته قابل ذکر دیگر در نهضت تنباکو این است که علماى مذهبى در جریان این نهضت تنها به لغو امتیاز بسنده کردند و هیجان عمومى مردم را به این سمت هدایت کردند. آنها درصدد این نبودند که از این جنبش در جهت تغییر نظام و سرنگونى حکومت ناصرالدین شاه استفاده کنند (۴۲) و یا شرایط داخلى را مساعد این اقدام نمىیافتند. لذا در حرکتهاى خویش تا حد ایجاد تزلزل در قدرت استبداد و اثبات قدرت دینى و ملى پیش مىرفتند لیکن در جهت تبیین شکلى از حکومت و امور تقنینیه و براندازى حاکمیت قاجاریه، کمتر طرحى عنوان مىشد و یا این که اقدامى جدى صورت نمىگرفت.
– با وجود این، نهضت تنباکو از نظر اهمیت، آغاز تحولى بود در افکار و نگرش و اراده مردم و جرات بخشیدن به آنان براى رویارویى با قدرت مطلقه در داخل و سلطه استعمار خارجى، و مقدمهاى بود بر نهضت مشروطیت که در طى آن، ملت توانست نظام استبدادى را متزلزل و خود را در امور حکومتسهیم سازد.
پی نوشت ها :
۱۸- حامد آلگار، دین و دولت در ایران، نقش علما در دوره قاجار، ترجمه ابوالقاسم سرى، چاپ دوم، تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۹، صص ۳۰۸ – ۳۰۷٫ اصل کتاب با مشخصات زیر: Algar, Teligion and State in Iran, 1755 – 1906, The Role of The Ulama in Qajar Period, Berkeiy, 1969 .
۱۹- Keddie, N., Religion and Rebelion in Iran, The Tobacco Protest of 1891 – 92, London, 1966 . در ترجمه این اثر با مشخصات زیر: نیکى کدى، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه شاهرخ قائم مقامى، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۶، ص ۱٫
۲۰- پیتراورى، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعى مهرآبادى، ج ۱، چاپ دوم، تهران: مؤسسه مطبوعاتى عطایى، ۱۳۶۹، ص ۱۹۹٫ اصل اثر با این مشخصات: Avery. P., Modern Iran, London, 1965 .
۲۱- رک: ماخذ پیشین، ص ۲۰۰٫
۲۲- آدمیت، شورش بر امتیازنامه رژى، ص ۱۲۵; غلامرضا ورهرام، نظام سیاسى و سازمانهاى اجتماعى ایران در عصر قاجار، تهران: انتشارات معین، ۱۳۶۷، ص ۲۹۹٫
۲۳- لمبتون، همان ماخذ، ص ۳۰۳٫
۲۴- رک به همان ماخذ.
۲۵- براى اطلاع بیشتر رک: فیروز کاظم زاده، روس و انگلیس در ایران، ترجمه منوچهر امیرى، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۵۴، ص ۲۳۲٫ لمبتون، همان ماخذ، ص ۲۵۷٫
۲۶- علىخان امینالدوله، خاطرات سیاسى میرزا علىخان امینالدوله، چاپ فرمانفرماییان، تهران: ۱۹۶۲، ص۲۷۱٫ لمبتون، همان ماخذ، صص ۳۰۶-۳۰۵٫ ورهرام، همان، صص ۳۰۰-۲۹۹٫
۲۷- آلگار، دین و دولت در ایران، صص ۳۲۴ – ۳۲۲٫
۲۸- جهت اطلاع بیشتر رک: ماخذ پیشین، ص ۳۲۶٫
۲۹- درباره تعریف و تملقهاى ناصرالدین شاه نسبتبه علما و نامههاى وى و امینالسلطان به میرزاى شیرازى رک: تیمورى، تحریم تنباکو، ص ۱۹۵ به بعد. کربلایى، همان ماخذ، ص ۱۲۰ به بعد. دین و دولت در ایران، ص ۳۲۴٫ ناصرالدین شاه در نامه خود به میرزاى شیرازى بیش از معمول، تواضع و اظهار اخلاص نسبتبه میرزا نموده است. «جناب مستطاب قوام المله والدین مروج شریعتسیدالمرسلین سلیل آل طه و یس، افتخار المجتهدین، سراج هدایه المسلمین، فریدالدهر و وحیدالعصر حاجى میرزا محمد حسن مجتهد دام افضاله…» متن کامل نامه در تحریم تنباکو، صص ۲۰۲ – ۲۰۱٫ از خلال این نامه و نیز نامه امین السلطان و نامه ایرانیان مقیم خارج به میرزا و تشکر آنها از وى به واسطه برهم زدن انحصار دخانیات به خوبى مىتوان به مقام و نفوذ میرزا در مردم پى برد. حتى امپراتور روسیه و انگلیسیها هم نامههایى براى میرزاى شیرازى نوشتند و از او قدردانى کردند. براى اطلاع بیشتر از این نامهها رک: تحریم تنباکو، صص ۲۰۴ – ۲۰۲٫
۳۰- تیمورى، تحریم تنباکو، ص ۱۹۵٫
۳۱- همان ماخذ، همان صفحه.
۳۲- همان ماخذ، ص ۱۹۶٫
۳۳- فوریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران: دنیاى کتاب، ۱۳۶۲، یادداشتهاى روز ۱۰ و ۱۱ فوریه سال ۱۸۹۲٫ تیمورى، تحریم تنباکو، ص ۲۱۶٫ دین و دولت در ایران، صص ۳۲۵ – ۳۲۴٫ لمبتون، همان ماخذ، ص ۳۰۳٫
۳۴- فوریه، سه سال در دربار ایران. تیمورى، همان ماخذ، ص ۱۹۵٫ شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص ۱۹۰٫ وى مىنویسد: «… امتیاز انحصار انگور و شراب چون هنوز پولى داد و ستد نشده بود، بعد از این شورش (تنباکو) بالطبع لغو شد.
۳۵- در مورد مشروح جریان دریافت این وام خارجى رک: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص۷۹۵ به بعد. خاطرات سیاسى امینالدوله، ص ۱۵۸ به بعد. لمبتون، سیرى در تاریخ ایران بعد از اسلام، صص ۳۰۲ – ۲۸۹٫ تیمورى، تحریم تنباکو، ص ۲۰۹٫ ورهرام، همان ماخذ، ص۲۹۹٫ شرح حال عباس میرزا، ص ۱۸۹٫
۳۶- درباره عصبانیت ناصرالدین شاه نسبتبه واقعه رژى و پولهایى که همه ساله مجبور بود بابت استهلاک اصل و فرع وام به بانک شاهى بدهد رک: تحریم تنباکو، ص ۲۲۲٫ لمبتون، همان ماخذ، ص ۳۰۴٫
۳۷- تحریم تنباکو، ص ۱۷۷٫ ورهرام، همان ماخذ، ص ۲۶۵٫ «ارنستین»، مدیر عامل شرکت رژى در مجلسى فاش مىکند: «تا به حال دو میلیون تومان براى رشوه و تعارف و سایر وسایل کار داده شده، چگونه مىتوان دست از این عمل برداشت» (کربلایى، تاریخ الدخانیه، صص ۲۱ – ۱۸).
۳۸- فوریه، سه سال در دربار ایران، ص ۲۲۰٫ تحریم تنباکو، ص ۲۸٫ ورهرام، همان ماخذ، ص۲۶۵٫
۳۹- شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص ۱۸۲٫
۴۰- رک: تیمورى، همان ماخذ، ص ۲۸٫
۴۱- شرح حال عباس میرزا ملک آرا، صص ۱۸۹ – ۱۸۸٫ تحریم تنباکو، صص ۲۰۶ – ۲۰۵٫
۴۲- یکى از معدود شخصیتهایى که درباره سرنگونى حکومت ناصرالدین شاه صحبت مىکرد و به روشنگرى مردم مىپرداخت، سیدجمال الدین اسدآبادى بود و معتقد بود که «شاه چون تمام رفتار و کردارش بر خلاف شرع و عرف و بر ضد منافع ملت ایران است و تماما به هواى نفس است، آن هم نه از روى عقل بلکه از روى دیوانگى و سفاهت، لهذا خلع او واجب است» (شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص ۱۸۱). وى در نامه خود به میرزاى شیرازى نیز، خلع ناصرالدین شاه را خواستار شده است: «تمام مردم فرمانبردار شمایند. اگر شما خلع این نادان را اعلان نمایید، بزرگ و کوچک، گدا و توانگر اطاعتخواهند کرد. به خصوص این موقع که در اثر این سلطنت جابرانه آمیخته به جهالت، سینهها به تنگ آمده، سلطنتى که نه توانسته ارتشى آماده کند و نه شهرى را آبادان نموده، نه فرهنگ را توسعه داده، نه نام اسلام را بلند ساخته، نه یک روز دل ملت در پناهش راحتى دیده، بلکه در عوض، کشور را ویران و رعیت را ذلیل کرده و ملت را به گدایى انداخته و سپس گمراهى دامنگیرش شده و از دین بیرون رفته… نابود باد این پادشاهى، واژگون باد این سلطنت. اگر این پادشاه خلع شود، آن که جانشین وى خواهد بود، نمىتواند از فرمان شما سرپیچى کند… اگر شما حکم خدا را درباره این مرد غاصب ستمکار اجرا کنید، اگر بگویید به حکم خدا، اطاعت این مرد، حرام است، مردم از گرد او پراکنده شده و خلع وى بدون جنگ و کشتار صورت مىگیرد…» (ر.ک: تحریم تنباکو، صص ۶۳ – ۵۸)
امپراتوروس براى آن که نظر میرزاى شیرازى را به خود جلب کند، نامهاى در نهایت ادب به میرزا مىنویسد و از اقدام او در موضوع تحریم تنباکو سپاسگزارى مىکند و ضمنا مىگوید: «من اوامر شما را در ممالک روسیه نسبتبه مسلمانان اجرا مىکنم و حاضرم براى پیشرفت مقاصد شما در مملکت ایران هر اقدامى بنمایم.» (رک: تحریم تنباکو تیمورى، ص ۲۰۴)

نظرات ارزشمند خود را در مورد این مقاله از فرم ارسال نظر که در اخر همین صفحه وجود دارد برای ما ارسال کنید تا در سایت نمایش داده شودنظرات شما بعد از بررسی در سایت نمایش داده خواهد شد نمایش نظرات به معنای تایید انها توسط سایت نیست ونظرات شخصی بازدید کنندگان سایت در مورد این مقاله هست پیشاپیش از اینکه نظرات ارزشمند خود را در مورد این مطلب به سایت ارسال می کنید از شما ممنون هستیم باعرض پوزش بابت تاخییر ایجاد شده در تایید نظرات برای نمایش در سایت به دلیل مشغله کاری زیاد نظرات جدید با تاخییر بر روی سایت قرار میگیرند
Debes estar logueado para postear un comentario